چی شد که به اینجا رسیدم؟!

ساخت وبلاگ
یه ادمی بود که چند وقته همش رواعصاب من بود هی راه به راه گند میزد به هیکل من همش منو ناراحت میکرد هی من هیچی نمیگفتمچون فک میکردم شرایطش خوب نیس فعلن و باید تحمل کنم هی تحمل کردم هی دیدم نه این باز به همون رفتاراش ادامه میدهدیگه حس کردم واقعن خسته شدمدیگه نگاش نکردم، باهاش یه کلمه هم حرف نزدمحالا امروز پیام داده باید باهات حرف بزنمیه ساعتی مشخص کن زنگت بزنممن واقعن نمیدونم چی باید بهش بگمیه جورایی حس میکنم هر چی ام که بگه من نمیتونم ازش ناراحت نباشم میشناسم خودمو اینطور مواقع هی الکی میگم نبابا من دیگه ناراحت نیستم خوبم:(درصورتیکه هیچوقت نمیتونم ببخشمشطرف دخترم هست...+کامنتارو تایید میکنم امشب:)ببخشید چی شد که به اینجا رسیدم؟!...ادامه مطلب
ما را در سایت چی شد که به اینجا رسیدم؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgolkhatoonf بازدید : 16 تاريخ : جمعه 20 بهمن 1396 ساعت: 8:00

یعنی 

حاااالم از خودم بهم میخوره

یه ادم مگه چقد میتونه تن لش و بی خاصیت باشه؟؟

چرا من باید انقد احمقانه باشه زندگیم اخه؟!-_-

چی شد که به اینجا رسیدم؟!...
ما را در سایت چی شد که به اینجا رسیدم؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgolkhatoonf بازدید : 24 تاريخ : جمعه 20 بهمن 1396 ساعت: 8:00

۱.داشتم فک میکردم الان درهمین لحظه چه چیزایی میتونه منو خوشحال کنه:/مثلن اینکه مامانم اینا بهم زنگ بزنن بگن بیا پایین ما اومدیم ببینیمت:((((خیلی دلم میخاد اینویا مثلن بدونم امتحان اون استاد روان پریشو خیلی بد نمیشم...یا همین الان!میرفتیم کافه باهم کلی چیز خوشمزه میخوردیم:)یا نگرانیم درمورد...برطرف میشد۲.چندروزه احساس میکنم خیلی کوتاهی کردم تو زندگیم میتونستم بهتر ازین باشم میتونستم الان حسرت نخورم.یکم اینده نگرانه!عمل میکردم...نمیدونم شایدم نمیتونستم واقعن و ازتوانم خارج بوده حتا اگه تلاش  هم میکردم...۳.خدایا حالا من خودم نباید زندگیمو با زندگی بقیه مقایسه کنم ولی تو مقایسه کن خودت یکم-_-۴.دلم میخاست یکیو داشتم که باهاش میتونستم حرف بزنم از هرچی که نخام چیزیو واسش سانسور شده تعریف کنم که قضاوتم نمیکرد که درک میکرد نظرش نسبت بهم تغییر نمیکرد...۵.خیلی خیلی خوشحالم که دیگه این اخرین انتخاب واحده استرس زاهست و بعدش دیگه حداقل ازدست این یکی راحت میشیم:) چی شد که به اینجا رسیدم؟!...ادامه مطلب
ما را در سایت چی شد که به اینجا رسیدم؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgolkhatoonf بازدید : 15 تاريخ : شنبه 23 دی 1396 ساعت: 8:54

شب امتحانای من دوحالت داره:)

حالت اول اینه که انقد امتحانم سخته و حجمش زیاده که کلیش مونده و مجبورم تا صبح بیدار بمونم

حالت دوم : درس عمومی بوده وانقد دست کمش گرفتم و ساعت ۸ شروع کردم-_-که بازم مجبورم تا صبح بیدار بمونم:))

بااینکه تا ساعت ۴ خاب بودم الانم خوابم میاد:/

+پوزش میطلبیم!بابت تایید نکردن کامنتا:(اولین فرصت ایشالا...

چی شد که به اینجا رسیدم؟!...
ما را در سایت چی شد که به اینجا رسیدم؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgolkhatoonf بازدید : 30 تاريخ : جمعه 22 دی 1396 ساعت: 6:48

بنظرم دیگه واقعن باید بپذیرم اون فرشته ی پاک و معصومی که من فک میکردم نیس-_-

حالا فرشته پیشکش...

ظاهرن خیلی ام هفت خط و عوضیه:/

چی شد که به اینجا رسیدم؟!...
ما را در سایت چی شد که به اینجا رسیدم؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgolkhatoonf بازدید : 22 تاريخ : چهارشنبه 20 دی 1396 ساعت: 19:56

خیلی برام جالبه بدونم خود حراستیا چه حسی نسبت به شغل شون دارن:/بشینن یه جا زل بزنن به سر وصورت دختر مردم بعدم بهش گیر بدناصن چطور روشون میشه؟امروز واقعن خیلی لباسمم مناسب بود:/برگشته میگه کارتت کوبعد که کیفمو گشتم فهمیدم جاگذاشتم متاسفانهمیگه کارت که نداری شرایط دانشجویی ام که نداری مطمعنی دانشجویی؟میگم شرایط دانشجویی چی هست مثلن؟میگه ارایش داری موهاتم که بیرونه://موهاتو بپوشونمنم اصن دست به مقنعه م نزدم:/مرتیکه احمقانقد بدم میاد که فک میکنن بااین بیشعوریاشون میتونن باعث بشن بقیه باحجاب بشنمن اینطوری باحجاب که نمیشم لجم میکنم تازهمن دلم میخاد چیزی رو رعایت کنم که بهش اعتقاد داشته باشم... چی شد که به اینجا رسیدم؟!...ادامه مطلب
ما را در سایت چی شد که به اینجا رسیدم؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgolkhatoonf بازدید : 22 تاريخ : چهارشنبه 20 دی 1396 ساعت: 19:56

میدونین شاید بنظر شما من یه ادم غرغرو باشم که فقط اینجا غر میزنم ولی درواقع و توواقعیت من یه ادم ابله توسری خورم که مثلنننن دارم تمرین سازگاری میکنمواسه همینه که همه غرام اینجاس:/مثلن بعد کلییی خجالت و رودربایستی؟! به هم اتاقیت یه بار میگی که اقا مننننن زیاد خوشم‌نمیاد کسی از ظرفام استفاده کنه مخصووووصن لیوانمبه ظرفایه بقیه هم دست نمیزنموقتی داشتم‌میرفتم خونه همه ی ظرفامو شستم الانکه میام ازشون استفاده کنم هی چرب و کثیف هش:/یا هروقت پامو از در میذارم بیرون سریع لیوانمو برمیدارن استفاده میکنن:((اول ترمم که دوسه تا قاشق چنگالامو گم کردنمن درحدی روی لیوانم حساسم که حتا به بابای عزیز دلم هم اجازه نمیدم ازش استفاده کنه.چرا نمیفهمن اینا؟!+یا مثلن وقتی تو سالن مطالعه احمق بغل دستیت داره بلند بلند میخونه و تو دوساعت تحمل میکنی و بهش نمیگی میشه اروم بخونی بیشعور؟؟ چی شد که به اینجا رسیدم؟!...ادامه مطلب
ما را در سایت چی شد که به اینجا رسیدم؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgolkhatoonf بازدید : 22 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 18:49

امشب با کمال بیشعوری تصمیم گرفتم دیگه هیچوقت از هیچکس نپرسم که از دستم ناراحته یانه:/به کیف وکتابم که ناراحته

انقد که بعضیا بیشعورن...

+خدایا اینجا کجاس ما زندگی میکنیم؟؟کی این فیلترای مسخره برداشته میشه پس؟

چی شد که به اینجا رسیدم؟!...
ما را در سایت چی شد که به اینجا رسیدم؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgolkhatoonf بازدید : 19 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1396 ساعت: 15:58

اخییییی این اهنگه-_-

چقد خاطرات ملسی! رو برام زنده میکنه...


این :|

چی شد که به اینجا رسیدم؟!...
ما را در سایت چی شد که به اینجا رسیدم؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgolkhatoonf بازدید : 18 تاريخ : چهارشنبه 13 دی 1396 ساعت: 21:03

بعضی وقتا عجیب دلم واسه ترم یکم تنگ میشه ترم یک من یه ادم کاملن بیخیال ریلکس که اصلنننن نمره واسش پشیزی ارزش نداشتهمین طوری هروقت حال داشتم یه صفحه درس میخوندم و هرجایی که حس میکردم سخته حال ندارمم نمیخوندم:))اصنم کاری به این نداشتم که هم اتاقیام شب تا صبح دارن درس میخوننواسه خودم یه زندگی خیلی ارومی داشتم مثلن امتحان بیوشیمی داشتیم بعد من شبش ساعت ۱۱ گرفتم خابیدم:/هم اتاقیامم تاصبح داشتن تو اتاق جون میکندن رو کتاب .بعد نمرمم ازونا بهتر شد.نه اینکه بخام بگم باهوش تر ازاونا بودم:))نه اصلن:/فقط عجیب ریلکس بودممعدلمم خیلی بد نشد اون ترم نزدیکای ۱۷ البته نرسیده به ۱۷که خب من معدل خوبی حساب میکنمش شاید بنظر شما خیلی خوب نباشه حالاولی نمیدونم چی شد که تبدیل شدم به این ادم استرسی؟الان اگه‌میانترم یه درسو خوب نشده باشم استرس شدییید میگرم که نکنه بیوفتماگه خوب شده باشم بازم استرس میگیرم که نکنه خوب نشم مثه میانترم زحماتم به هدر بره وازین حرفا...حسابی دلم واسه گل خاتون ترم یک تنگ شده:(+توامتحانا همیشه یه حس تنهایی عجیبی میاد سراغم چی شد که به اینجا رسیدم؟!...ادامه مطلب
ما را در سایت چی شد که به اینجا رسیدم؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgolkhatoonf بازدید : 22 تاريخ : چهارشنبه 13 دی 1396 ساعت: 21:03